افغانستان و مواد مخدره
ارسالي فرهاد عزيزی ارسالي فرهاد عزيزی


قبل ازسال 1990 افغانستان ( صفر درصد) از محصول ترياک جهان را توليد مي کرد. اما بعد از آن \" قدرتمداران\" وارد کار شد و بدين مناسبت تا سال ۱۹9۶ اين کشور قادر شد که %۴۰ از هروئين جهان را تامين نمايد.
فشار بانکها و موسسات مالي امريکايي براي وارد جنگ شدن با افغانستان، بدليل دخالت و مشارکت وسيع امريکا در داد و ستد مواد مخدر و منافع مالي و پولي سرشاري که سيستم بانکي و موسسات مالي امريکائي بدست مي آورند، يکي از جنبه هاي براه اندازي اين جنگ بود.
اين ديدگاه که ماموريت در افغانستان يک \" موفقيت\" براي امريکا بوده است، تنها يک داستان ساخته و پرداخته و خيالي انحصارات رسانه اي امريکاست. کاخ سفيد هم با روايت ها و ادعاهاي مبتني بر اينکه در اين سرزمين\" آزادي فرارسيده\" ، اذهان افکار عمومي امريکا را اشباع کرده است. آنچه که بعنوان تحليل در ستونهاي سردبيري درج مي شود، تکرار مکرارت نظريات مبتذل و راست روايانه در پشت کلمات پر تششع و زرق و برق دار است که چارچوب آن را واشنگتن تعيين مي نمايد . موقعيت واقعي در افغانستان بشکل وحشتناک و تاسف باري از آنچه کاخ سفيد و رسانه هاي انحصاري عنوان مي کنند، متفاوت است. ويليام تامس در سال ۲۰۰۳ در مقاله اي تحت عنوان \" چرا افغانستان اشغال شد \" نوشت :\" حوزه ي نفتي درياي خزر ۲۰۰ ميليارد بشکه \" طلاي سياه\" دست نخورده دارد که براي واشنگتن يک منبع بسيار پراهميت و استراتژيک که مساوي با ذخائر پهناور نفتي عربستان سعودي است، محسوب مي شود .\" تامس با افشاگري هايي که البته اکنون محتاطانه از صفحات روزنامه هاي امريکايي در حال حذف شدن است، ادامه مي دهد : \" اکنون بعد از جنايات جنگي انجام شده در افغانستان که شامل کشتار هزاران زنداني غير مسلح و بکارگيري بمب هاي خوشه اي و موشکهاي آلوده به راديو اکتيف ( Depleted Uranium ) عليه هزاران هزار مردم غير نظامي و بي دفاع بوده است، شاهد بازگشت جنگجويان و جنگ سالاران مسلح درنده خو و قوانين قرون وسطائي آنان که بدتر از طالبان و قوانين آنها مي باشند، هستيم و البته که امريکا هم کاملا چشم خود را بروي آنها بسته است و وجود آنها را کاملا ناديده مي گيرد. در عوض امريکائيان در اين مدت موفق به اکتشاف ۳ حلقه از چاههاي نفت شده اند، اما حدس بزنيد چه پيش آمده است ! گرچه اين اکتشافات جديد نفتي از منطقه درياي خزر، امريکائيان را به مخازن زير زميني اين درياچه رهنمود شده است ، اما اين اکتشافات تنها مقادير ناچيزي در حدود ۱۰ تا ۲۰ ميليارد بشکه به آنها مي دهد، آنهم نفتي با کيفيت نازل، چرا که اين نفت کشف شده با در صد بسيار بالاي سلفور ناخالص همراه است، آنچنان که بهره برداري و تصفيه اين نفت اصلا مقرون به صرفه نمي باشد.\"

اين قضيه توضيح مي دهد که چگونه وفاداري امريکا به حل مسئله آزادي و دموکراسي در افغانستان ناچيز بوده و چنان سريع پايان پذيرفت. چرا امريکا تلاش واقعي در جهت برقراري امنيت در مناطق روستايي و خارج از شهرها صورت نداد.
\" بايد متذکر شوم که درجه اشتياقي که دولت امريکا در پيگرد و تعقيب قضيه نفت دارد ، قضيه چندان کوچک و بي اهميتي نيست. از مطالعات و سوابق مربوط به صنايع نفت چنين بر مي آيد که سال ۲۰۰۴ مي بايستي نقطه اوج براي فرآورده هاي نفتي به حساب آيد، بدين معني که اقتصاد از اين ببعد چه از جهت قيمت و چه از لحاظ دسترسي به نفت بشدت آسيب پذير خواهد گشت. اين پيش بيني از اينرو صورت گرفته است که چاههاي اصلي عربستان سعودي نشان داده است که رو به تهي شدن است. بدين لحاظ ديک چني و کمپني او تصميم گرفتند که مشکل را حل نمايند و کمپني هاي نفتي امريکا را از پيامدهاي آينده اين نقصان در امان بدارند و ساير منابع نفتي جهان را با توسل به نيروي نظامي به تصرف درآورند. \" تهيه و ساخت ترياک و مواد مخدردر افغانستان سر به فلک کشيده است. گرچه طالبان تقريبا کشت محصول خشخاش را ريشه کن کرده بود، اما در حال حاضر افغانستان دو سوم (۳/۲) هروئين جهان را توليد مي نمايد. گرچه به نظر باور نکردني بنظر ميرسد، اما شواهد قانع کننده اي در دست است که امريکا از طريق سيا بطور مستقيم درگير تجارت مواد مخدر در اين منطقه مي باشد.
يک گزارش تحقيقاتي از Portland Independent Media به نوشته مايک روپرت گزارشگر تحقيقاتي اين رسانه ايده اصلي را بدست مي دهد :\" قبل از ۱۹۸۰، افغانستان %۰ ( صفر درصد) از محصول ترياک جهان را توليد مي کرد. اما بعد از آن \" سيا \" وارد کار شد و بدين مناسبت تا سال ۱۹9۶ اين کشور قادر شد که %۴۰ از هروئين جهان را تامين نمايد. از سال ۱۹۹۹ با توليد ۳۲۰۰ تن هروئين در سال ، افغانستان قادر شد که نزديک به %۸۰ مجموعه مواد مخدر بازار جهاني را تهيه و تدارک ببيند. اما يکباره چيزي ناخواسته اتفاق افتاد. طالبان که تا اين زمان ديگر در قدرت کامل قرار گرفته بود، از سال ۲۰۰۰ اقدام به نابودي تقر يبا تمامي مزارع کشت خشخاش نمود. به اين مناسبت توليد محصول هروئين که بالاي ۳۰۰۰ تن در سال بود ، به ۱۸۵ تن تنزل نمود، يعني %۹۴ افتاد . توليد! اين عمل طالبان نه تنها به پروژه و طرح \" بودجه سيا \" سازمان سيا صدمه زد، بلکه متعاقبا کاهش شديد در عايد و درآمد پولي امريکا بوجود آمد و به سيستم مالي و بانکي امريکا که درآمد عظيم ناشي از معاملات مواد مخدر را از طريق \" پول شوئي\" ( Money Laundering) وارد سيستم بانکي مي کرد ، آسيب فراوان رساند.\"
مايک رپرت در مقاله \" از سرزمين وحشي\" در سال ۲۰۰۰ مي نويسد:
\" تا ماه فبروري افغانستان بزرگترين توليد کننده محصولات ترياک و هروئين جهان بود، يعني نزديک به %۷۰ مجموع محصول توليد شده در جهان را توليد مي کرده است. اين ترياک که از راه بالکان به اروپاي غربي قاچاق و بطور عمده هم در کشورهاي اروپاي غربي مصرف ميشد، يک منبع مستقيم سپرده هاي نقد در موسسات مالي و بازارهاي غربي محسوب مي گشت.اعمال طالبان در سال جاري ( در نابودي مزارع کشت خشخاش) سبب گشت که ارتش پاکستان از منبع عمده و اصلي درآمد خود يعني درآمدهاي خارجي قطع شود و باعث شد که بن لادن و طالبان بطور کامل از چشم دولت پاکستان بيافتند. همچنين اين عمل باعث قطع ميلياردها دالر درآمدي شد که توسط سيستم بانکهاي غربي و موسسات بانکي روسي که بيکديگر وصل بودند و عمليات \" پول شوئي\" را متفقا انجام مي دادند، شد. ..... قبل از حمله اول به ساختمان \" مرکز تجارت جهاني\" (۱۹۹۹) ، منابع موثق شامل دولت امريکا، صندوق جهاني پول، لوموند و سناي امريکا همگي اذعان داشته اند که ميزان وجوه نقد ناشي از معاملات مواد مخدر که در وال استريت و بانکهاي امريکائي سرمايه گذاري شده است بالغ بر ۳۰۰$ - ۲۵۰$ ميليارد دالر در سال بوده است.
بعبارتي ديگر تاريخچه واقعي اسامه بن لادن \" تروريست سودمند امريکا\" بازگو کننده رابطه اي بلند و ادامه دار مي باشد ، رابطه اي در هم آميخته و عجين شده با خانواده بوش مبتني بر تجارت مواد مخدر، و همچنين پشتيباني از نزاعها و کشمکش ها که مفيد حال ارتش امريکا و منافع اقتصادي آنان است \"
\" نابودي مزارع کشت خشخاش براي تهيه ي مواد مخدر، توسط طالبان ، آشکارا مهمترين عمل و جنگ اقتصادي عليه منافع اقتصاد امريکا بوده است که طالبان در تمام دوران خود انجام داده بود.\"
و اين عملي بود که پس از آن جنگ آغاز شد. واقعيت ها در مورد وابستگي سيا در امور مواد مخدر به اندازه کافي سند برجا گذاشته است و غيرممکن هم بنظر مي رسد که اين درجه از \" فعاليت اقتصادي\" بسيار پر اهميت و پولساز در جهان ، مشارکت و همکاري امريکا را در بر نداشته باشد، ضمن اينکه رابطه مابين نهادهاي مالي وبانکهاي بزرگ و تجارت مواد مخدر خود حکايت و حديث مفصلي است. فرضا ما نبايد تعجب کنيم که دوست بسيار نزديک و صميمي امريکا يعني پاکستان در قضيه تجارت مواد مخدر چنين عميق درگير باشد. قبل از رسيدن طالبان بقدرت ، %۶۰ توليد ناخالص ملي پاکستان از دادو ستد و تجارت مواد مخدر حاصل مي گشت . و در حال حاضر هم اين عاملي است که باعث گشته تا تجارت و داد وستد اين مواد در هر گوشه جامعه پاکستان نفوذ نمايد و عمدتا ISI يعني سازمان امنيت پاکستان در تجارت اين مواد دخيل است و از آن سود و بهره مي برد
.
فشار بانکها و موسسات مالي امريکايي براي وارد جنگ شدن با افغانستان، بدليل دخالت و مشارکت وسيع امريکا در داد و ستد مواد مخدر و منافع مالي و پولي سرشاري که سيستم بانکي و موسسات مالي امريکائي بدست مي آورند، يکي از جنبه هاي براه اندازي اين جنگ بود. تا کنون بسياري از منتقدين چنين دليل مي آوردند که مسئله انرژي و نفت تنها سبب بکار افتادن ماشين نظامي امريکا در افغانستان بوده است. در حاليکه هم اينک مشخص شده است که مجموعه اي از علائق و منافع کمپني هاي عظيم نفتي، بانک ها و وال استريت (بدليل کسب نقد ينگي کلان حاصل از معاملات مواد مخدر ) و سوداگران اسلحه، در هدايت دولت امريکا براي جنگ در افغانستان دخيل بوده است. و با وجود اين موسسات بزرگ بانکي و کمپني هاي نفتي و وال استريت در صحنه ، جاي تعجب نيست که چرا صنايع خبري و رسانه ها و تلويزيونها هم دنبال آنان را گرفتند و با حرکات هيستريک و ديوانه وار خواهان جنگ در افغانستان شدند.اين مسائل مي بايستي بعضي وظايف مشکل و تقريبا حل نشدني که در مقابل ما قرار دارد را تا حدودي روشن نمايد، مسئله اي همچون رهانيدن مردم امريکا از چنگال جنگ هاي جديد امپراطوري. تقريبا هر کدام از نهادهاي اصلي و عمده در زندگي امريکائيان ، منجمله کنگره امريکا خود را متعهد به انجام جنگ صليبي نوين؛ اين نهضت مذهبي و جهاد گونه امريکايي مي داند. مقابله با نهضت مذهبي امريکا و خواسته هاي امپراطوري امريکا تصويري را بدست مي دهد که در حقيقت وزن و دشواري وضعيت مبارزه در راه آزادي \" عراق – افغانستان\" را دريابيم. بازيگران اصولگراي صحنه ي سياست امريکا که خود را در اين جنگ هاي جهاني معاصر درگير ساخته اند، بر اين باورند که آينده امريکا بستگي به موفقيت آنها در اين زمينه داشته و قصد دارند که همه گونه وسيله اي را بکارگيرند تا به مقاصد نهايي خود نائل شوند، براي رسيدن به اين مقاصد حتي مي توانند زندان ابوغريب را هم بيافريند .
براي تحکيم وضعيت دالر و داشتن دارائي ها و ثروت هاي اقتصادي براي هزاره بعدي، امنيت بخشيدن به منابع قابل اتکا انرژي مانند نفت و گاز، تسلط و نفوذ نظامي بوسيله يک ارتش غير قابل رقابت، داشتن پايگاه در حياتي ترين مناطق اقتصادي دنيا بويژه آسيا همگي عوامل قمار بي پروايانه امريکا در براه اندازي جنگ هاي معاصر است. جهت تحقق خواسته ها و موفقيت در آن ، امريکا با چنگ و دندان هم که شده مي جنگد و از هيچ عاملي فروگذار نمي نمايد . تکليف بزرگي بعهده بشريت آگاه است که قادر گردند ، اين هيولاي عظيم را از پاي بياندازند. با توجه به \" آخرين وضعيت \" افغانستان متوجه مي شويم که اين ناحيه تبديل شده است به : کشوري تکه تکه شده به قطعات و تيول هاي مختلف که هرکدام زير لواي جنگ سالاران و جنگجويان قبائل مختلف اداره مي شود که در عين حال کار تجارت مواد مخدر در اين کشور را براي غرب تسهيل و آسان مي نمايند و امريکا هم به همين مناسبت چشم خود را بر آنها بسته است. و آنطور که شاهد بوديم ، معاملات مواد مخدر منبع بسيار قوي مالي و پولي براي امريکا بوجود مي آورد که با قابليت تبديلي اين پول و گردش آن در بازارهاي امريکايي و سيستم بانکي اين کشور، منبع بسيار عظيم درآمد را فراهم مي سازد. کشتار سربازان و غير نظاميان امريکائي هم حتي نمي تواند، بازدارنده خط مشي بيرحمانه سياستمداران و مانع خواسته هاي صاحبان صنايع و بانکها باشد.
November 24th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی